بازدید امین و هانیه از قلعه سنگی سیگیریا ، سفرنامه سریلانکا (قسمت ششم) (تور سریلانکا)
به گزارش دَبی بلاگ، صبح خیلی زود سوار اتوبوس شهری می شویم و به ترمینال اتوبوس کاندی می رسیم. خوشبختانه ترمینال های شهرهای اصلی سریلانکا به بیشتر شهرهای اصلی دیگر اتوبوس دارند (می دانم در ایران هم همینطور است، ولی این را در خصوص سریلانکایی می گویم که به جرئت می گویم از هر حیث رفاهی از ایران سالها عقب تر است). اتوبوس سیگیریا را پیدا می کنیم و سوار می شویم. سیگیریا (Sigiriya) مشهورترین دیدنی سریلانکا محسوب می گردد. قلعه بزرگ مربوط به پانصد سال قبل از میلاد مسیح بر فراز صخره های بزرگ. با چشم انداز ای دیدنی از اطراف که تا چشم کار می نماید جنگل است و سبز. هوا داغ است، دستمال سر را از مچم باز می کنم و به گردنم می بندم (این دستمال سر ها چه کاربرد ها که ندارند، یکی از ضروری ترین لوازم کوله گردی). گاهی بادی می وزد و به سر و تن خیس از عرقمان می زند و حالمان را جا می آورد. محوطه اصلی سیگیریا با حیاط سلطنتی شروع می گردد. این حیاط با حوضچه های متعددی تزئین شده است که در ادامه به تخته سنگ های غول پیکری منتهی می شوند زیارتگاه بوداییان آن موقع بوده. با طی کردن حدود نهصد پله می توان به بالاترین نقطه قلعه، قصر مرکزی، رسید.
از سفر با تور سریلانکا به یکی از زیباترین کشورهای آسیایی سفر کنید و از شهرهای زیبای کلمبو و بنتوتا سریلانکا دیدن کنید.
سیگیریا، قلعه ای تاریخی با معماری عجیب ...
جالب ترین موضوع این قلعه ولی سیستم آب رسانی در آن است. سیستم مهندسی که بر جاذبه و فشار و غلبه نموده به نحوی که آب را از جریان های زیرین به بخش های فوقانی قلعه منتقل می نماید. درواقع کانال های آبی طوری طراحی شده اند که کار پمپ آب را نموده و آن را از پایین به بالای قلعه برسانند. سیستم شگفت انگیزی که رازش برای عموم فاش نشده. حدود چهار ساعتی را در سیگیریای پر رمز و راز گذراندیم و در گرمای مهلک دو هزار پله را بالا پایین کردیم. دیگر موقع رفتن است. مقصد بعدی مان نوآرا الیا (Nuwara Eliya) و چون اتوبوس مستقیمی ندارد باید اول به دامبولا (Dambu) برویم، از آنجا به کاندی برگردیم و بعد به نوارا الیا برویم.
ادامه سفر ...
ساعت 6 عصر است و تازه به کاندی می رسیم. از اتوبوس نوارا الیا می پرسیم. می گویند آخرینشان ساعت 6 حرکت می نماید. کوله هایمان را محکم می کنیم و قدم های تندتری برمی داریم. خوشبختانه به موقع می رسیم و سوار اتوبوس می شویم. پیچ در پیچ ترین مسیر زندگی ام است. همراه با یک شب زیاد و اتوبوسی که اعتقاد چندانی به ترمز ندارد. هرجور شده با حال خراب به نوارا الیا می رسیم. اینجا هوا سرد و کوهستانیست. تعجبی نیست اگر تَرَک بخوریم! از دمای بالای 40 درجه ظهر در سیگریا به دمای حدود صفر درجه شب در نوارا الیا. ساعت 10 به هاستلی که رزرو کردیم می رسیم. می گوید تصور نموده نمی آییم و رزرو را به مسافر دیگری داده. جای دیگری را معرفی می نماید که البته کمی گران تر است ولی خب حمام دستشویی جدا دارد. یاد مادو می افتم که گفت امکان ندارد بتوانیم در یک روز اینهمه جا عوض کنیم و به نوارا الیا بریم. جایزه مان باشد این اقامتگاه کمی گران تر و یک دوش آب گرم راحت و صبحانه آماده صبح فردا ...
منبع: همگردی