4 رمان خواندنی درباره حال و هوای جنگ جهانی اول
به گزارش دَبی بلاگ، جنگ جهانی اول، یکی از مهم ترین حوادث قرن بیستم است که توانسته بر چهره جهان اثرات مهمی بگذارد؛ در این جنگ برای اولین بار از سلاح های شیمیایی استفاده شد و مجموعا 10 میلیون انسان تحت تأثیر تبعات آن، جان باختند؛ عصر امپراطوری ها زوال پیدا کرد و امپراطوری های آلمان، اتریش-مجارستان، عثمانی و روسیه به خاطر پیامدهای جنگ جهانی اول، نابود شدند. در این یادداشت قصد داریم به طور مختصر به جنگ جهانی اول بپردازیم و پس از آن رمان هایی را معرفی کنیم که درباره حال و هوای جنگ جهانی اول نوشته شده اند.
اروپا پیش از آغاز جنگ جهانی اول هم آرامش چندانی نداشت؛ درگیری میان کشورها منجر به شکل گیری ائتلاف های پیچیده و متزلزلی شده بود و تاریخ دانان و دانشمندان علوم سیاسی درباره دلایل و انگیزه های وقوع جنگ جهانی اول بحث های فراوانی داشته اند. نزاع میان آلمان و فرانسه، مسأله تسلط بر بالکان و برخوردار نبودن آلمان از مستعمرات قابل توجه در قاره آفریقا را از انگیزه های وقوع جنگ جهانی اول دانسته اند. شرایط ملتهب اروپا، تنها به رویداد و حادثه ای نیاز داشت تا بهانه ای برای آغاز جنگی چهار ساله باشد. ولیعهد امپراطوری اتریش-مجارستان، از طریق گروهی از صرب های ملی گرا در سارایوو ترور شد؛ جالب است که این ترور در ابتدا ناموفق بود اما ولیعهد به دیدار مجروحان این حادثه در بیمارستان رفت و در جهت بازگشت از بیمارستان، به صورت اتفاقی بر سر راه صرب های افراطی قرار گرفت و آنان کار نیمه تمام خود را به سرانجام رساندند.
ترور آرشیدوک فرانتس فردینانت، موجی از خشم و بهت در اروپا ایجاد کرد؛ دولت اتریش-مجارستان، صربستان را در وقوع این ترور مقصر می دانست و با طرح خواسته هایی گسترده، دولت صربستان را تحت فشار گذاشت. دست نیافتن به این خواسته ها، بهانه ای برای اعلان جنگ این امپراطوری به صربستان بود. روسیه متحد صربستان به حساب می آمد، فرانسه هم با روسیه توافقاتی نظامی داشت؛ از سوی دیگر آلمان متحد امپراطوری اتریش-مجارستان بود. آغاز جنگ میان اتریش-مجارستان و صربستان، سبب شد که بسیاری از کشورهای اروپایی به یک دیگر اعلان جنگ دهند.
مردم شهرهای مختلف اروپایی، پس از آغاز جنگ به خیابان ها آمدند و به شادی پرداختند. اما این خوشحالی دوام چندانی نداشت و به زودی جایش را به یأس و ویرانی داد. آلمان تصمیم گرفت با دور زدن خط دفاعی فرانسه، از خاک بلژیک به این کشور حمله کند؛ همین مسأله سبب شد که پای بریتانیا به جنگ جهانی اول باز شود. دیگر از پیشرفت های برق آسا در جبهه های غرب اروپا خبری نبود.
آلمان تصمیم به محاصره اقتصادی بریتانیا داشت و همین مسأله سبب می شد که کشتی های تجاری از طریق زیردریایی های آلمانی هدف حمله قرار بگیرند. بسیاری از این کشتی ها به ایالات متحده آمریکا، تعلق داشتند. غرق شدن کشتی های آمریکایی، افکار عمومی آمریکاییان و کنگره را ملتهب کرد. از سوی دیگر با انتشار پیام محرمانه ای که در آن آلمان مکزیک را به حمله به خاک ایالات متحده آمریکا تحریک می کرد، خشم دولت آمریکا لبریز شد و به دولت آلمان اعلان جنگ داد. ورود ایالات متحده به جنگ، سرنوشت آن را تغییر داد. در آلمان، قیصر ویلهلم، حمایت ارتش را از دست داد و ناچار به استعفا شد. آلمان در معاهده ورسای، به نام آغازگر جنگ شناخته شد و علاوه بر از دست دادن بخشی از خاک و مستعمرات خود، غرامت های سنگینی را هم لازم بود پرداخت کند. بسیاری از تحلیلگران، غرامت های تحمیل شده به آلمان را در رشد فاشیسم و وقوع جنگ جهانی دوم بی تأثیر نمی دانند.
جنگ جهانی اول بر ذهنیت اندیشمندان، نویسندگان و روشن فکران اثر قابل توجهی گذاشت؛ بسیاری از آن ها تصور می کردند که با پیشرفت های علمی شگفت انگیز و نهادینه شدن ارزش هایی مانند آزادی و اومانیسم، دیگر جنگی در جهان رخ نخواهد داد. جنگ جهانی اول در حوزه اندیشه، بهت آفرین بود و نگرش خوش بینانه به انسان ها و نهادهای مدرن را با چالش هایی جدی روبرو کرد. با این حال، نویسندگان به بازاندیشی در افکار خود دست زدند؛ از سختی ها و مسائل جنگ و تبعات پس از آن نوشتند و به زوال اندیشه های اخلاقی در انسان ها پرداختند. در این یادداشت قصد داریم به معرفی رمان هایی بپردازیم که در حال و هوای جنگ جهانی اول، نوشته شدند. این رمان ها نویسندگانی آلمانی، روسی، فرانسوی و آمریکایی دارند.
در غرب خبری نیست
این اثر اریش ماریا رمارک داستان زندگی چند شهروند عمدتا جوان آلمانی است که در جبهه های جنگی غرب حضور دارند. در این رمان، با رنج های سربازانی ناشناس آشنا می شویم که امید به سرانجام جنگ دارند و می خواهند به زندگی عادی خود بازگردند. داستانِ در غرب خبری نیست، اثری ضدجنگ به حساب می آمد. به همین دلیل با روی کار آمدن هیتلر در دهه سی میلادی، چاپ و انتشار آن در آلمان ممنوع شد.
بخش عمده داستان در جبهه های غربی و در مرز فرانسه رقم می خورد؛ مدت هاست که جنگ به بن بست رسیده و خبری از پیش روی های سریع نیست، شایعه به سرانجام رسیدن قوت گرفته است و سربازان چشم انتظار صلح و آتش بس اند.
در این داستان، واقعیت های غم انگیز و هولناک جنگ به تصویر کشیده می شوند و با بیم ها، خشونت های خارج از حد تصور و از خودگذشتگی های سربازان و افسران آشنا می شویم. در غرب خبری نیست به تصمیمات نادرست و لجوجانه مافوق ها، کمبود غذا و تجهیزات لازم برای سربازان، استفاده از بچه ها و نوجوانان کم سن وسال و چهره غیرانسانی جنگ اشاره می کند؛ به همین دلیل موجب خشم افراد و ایدئولوژی هایی می شود که جنگ را خوشایند و شکوهمند می دانند. خود نویسنده در دوران جوانی خود به جنگ فراخوانده شد و در جبهه های غربی حضور داشت؛ به همین دلیل رمان در غرب خبری نیست فقط حاصل تخیل نویسنده و بهره گیری از ظرافت های ادبی به حساب نمی آید، بلکه تجربه زیست نویسنده هم در خلق داستان مؤثر بوده است.
دکتر ژیواگو
بوریس پاسترناک، خالق اثر دکتر ژیواگو، توانست با این رمان به جایزه نوبل ادبیات دست یابد؛ هر چند تحت فشار دولت وقت شوروی از پذیرش این جایزه اجتناب کرد. این داستان روسی، روایتگر زندگی پزشک شاعری است که به طور هم زمان دل باخته و شیفته دو زن شده است. داستان به لحاظ تاریخی به بازه زمانی طولانی مدتی اختصاص دارد و وقایع روسیه از جنگ جهانی اول تا اواسط جنگ جهانی دوم را پوشش می دهد. بوریس پاسترناک نزدیک به چهار دهه برای خلق داستان دکتر ژیواگو زمان گذاشته است. برای مدت ها، انتشار این کتاب در اتحاد جماهیر شوروی ممنوع بود. در دکتر ژیواگو، استبداد، جنگ و خشونت نقد و سرزنش می شوند و آزادی، صلح و احترام به حقوق انسان ها ستایش می شوند.
با خواندن کتاب دکتر ژیواگو می توان به رنج های مردم روسیه، پیش و پس از انقلاب اکتبر پی برد؛ بدون شک وقوع جنگ جهانی اول تأثیری چشمگیر بر سرنوشت ساکنان این سرزمین گذاشته است.
نکته جالب توجه آنجاست که دکتر ژیواگو به انقلاب 1917، در ابتدا دل بستگی فراوان دارد؛ اما با گذر زمان و ظهور استبدادی تازه، به تدریج از آن دل زده می شود. زیرا خشونت و بی رحمی بلشویک ها در برخورد با مخالفانشان را می بیند. در این داستان، طبع ظریف و انسانی شخصیت اول که همان دکتر ژیواگوی شاعر است، به تصویر کشیده می شود. قسمت سرانجامی کتاب به اشعار دکتر ژیواگو اختصاص دارد. اثر بوریس پاسترناک تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخته است و یکی از رمان های پرفروش در سطح جهانی به تعداد میرود. توصیف فضاها و صحنه های کتاب بسیار دقیق و پر از جزئیات است، به طوری که خواننده داستان می تواند خودش را در آن فضا، تصور کند.
سفر به سرانجامی شب
سفر به سرانجامی شب را می توان نوعی زندگینامه خودنوشت لوئی فردینان سلین دانست. این کتاب، اولین رمان سلین به تعداد میرود و نظر منتقدان بسیاری به آن جلب شده است. کتاب زبانی ساده و عامیانه ای دارد و از به کار بردن عبارات سخت و پیجیده در آن پرهیز شده است. لویی فردینان سلین، نوشتن این رمان را در سال 1922 به سرانجام رسانده است. بخش اول داستان به وقایع جنگ جهانی اول، اختصاص دارد. قهرمان سفر به سرانجامی شب سربازی است که تلاش می کند تا خود را به اسارت نیروهای دشمن دربیاورد تا بلکه بتواند از اوامر و دستورات و فشارهای ناشی از جنگ رهایی بیابد.
سفر به سرانجامی شب، داستانی بهت انگیز و شوکه کننده است. در این داستان، واقعیات به بهترین نحو بیان می شوند و چنین صراحت کلامی، نیازمند شجاعت است؛ صفتی که نویسنده از آن بهره فراوان دارد. بیان واقعیات جامعه فرانسه، مؤلفه ای است که در این رمان جای قابل توجهی دارد. در فضای فکری که جنگ تحسین می شود، داستانی منتشر می شود که قهرمانش فردی دنبال اسارت است؛ به عبارت بهتر، نویسنده بیان می کند که انسان میل به بقا و زندگی دارد، نه جنگ و نزاع. داستان سفر به سرانجامی شب، فراتر از اثری ضدجنگ است و در آن سرشت انسان بررسی می شود. لویی فردینان سلین، چهره دهشتناک جنگ را نمایش می دهد تا به ما بگوید چنین پدیده غیرانسانی و هولناکی را نمی توان شجاعانه و افتخارآمیز دانست.
وداع با اسلحه
کتاب وداع با اسلحه، اثر ارنست همینگوی، نویسنده برجسته و توانمند آمریکایی است. شخصیت اول این داستان، فردریک هنری نام دارد. این جوان آمریکایی به طور داوطلبانه در ارتش ایتالیا خدمت می کند. لازم به ذکر است که ایتالیا در جنگ جهانی اول، متحد بریتانیا و فرانسه بود. این ستوان آمریکایی در یکی از سرحدات شاقتصادی ایتالیا و در بخش آمبولانس خدمت می کند. اوضاع در ابتدای جنگ، چندان نگران کننده و هولناک نیست. هنری در این داستان به پرستاری انگلیسی علاقه مند می شود و در گیر و دار جنگ، رابطه ای عاطفی میان این دو شکل می گیرد؛ پس از گذر زمان، شرایط جنگ، جدی تر از گذشته می شود و حوادث عجیب و هولناکی برای ستوان هنری رقم می خورد.
کتاب وداع با اسلحه، اثری ضدجنگ به تعداد میرود. در خلال گفت وگوهای شخصیت های کتاب، همه آن ها به بیزاری خود از جنگ پی می برند. در وداع با اسلحه، چشم انداز ها هولناک با چند جمله کوتاه ولی تأثیرگذار توصیف می شوند. نجف دریابندری در مقدمه ترجمه کتاب وداع با اسلحه می گوید که این داستان درباره گرفتار شدن جوانی در جنگ بی فایده ای است که هیچ کس معنای آن را نمی فهمد؛ سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخورده اند و تکلیف خود را نمی دانند، کسی از کار سردارانش سر در نمی آورد. ابتدا فرمان عقب نشینی می دهند و آن گاه سر راه می نشینند و افسرانی را که عقب نشینی کرده اند، تیرباران می کنند. هر چند هنری به ظاهر از این ماجرا جان سالم به در می برد اما تأثیرات این رخداد بر او بسیار شدید است.
وداع با اسلحه بر اساس تجربیات شخصی ارنست همینگوی از جنگ جهانی اول نوشته شده است. او به راستی دل باخته پرستاری به نام ون کوروسکی در بیمارستان صلیب سرخ آمریکا واقع در میلان شد؛ اما عشق آن دو به سرانجامی نرسید. از سوی دیگر در کتاب به نبرد کاپورتو هم یز اشاره می شود؛ نبردی که در آن ایتالیا بخش های قابل توجهی از خاک خود را به نیروهای اتریش و آلمان واگذار کرد. همینگوی به شرح مفصل این نبرد و عقب نشینی پس از آن، می پردازد.
منبع: دیجیکالا مگ