آیا ورود شرکت های نوپا به بورس به ضرر رشد اکوسیستم استارت آپی می انجامد؟

به گزارش دَبی بلاگ، زیان انباشته، شفاف نبودن صورت های اقتصادی، سازوکارهای غیرمنطبق با استانداردهای اقتصادی و محدودیت های بازار سرمایه، مهم ترین کلیدواژه های سه سال گذشته در بحث ورود استارت آپ ها به بورس هستند.

آیا ورود شرکت های نوپا به بورس به ضرر رشد اکوسیستم استارت آپی می انجامد؟

بیشتر افرادی که درباره استارت آپ ها صحبت می نمایند منظورشان دیجی کالا و اسنپ است؛ نه آن جوان هایی که در فضاهای کار اشتراکی فعالیت می نمایند و به آنها می گوییم استارت آپ.

به همین دلیل ممکن است در مفهوم استارت آپ با هم توافق نداشته باشیم و وقتی درباره ورود استارت آپ ها به بورس صحبت می کنیم درباره موضوعات یکسان حرف نزنیم.

همه طرف های ماجرا

حدود سه سال است موضوع ورود استارت آپ ها به بورس مطرح می گردد. تا چند وقت پیش نظر غالب این بود که با شرایط استارت آپ های ایرانی امکان ورود آنها به بورس وجود ندارد و سرمایه گذارها و بنیانگذارها فعلا نمی توانند سهام کسب وکارشان را به وسیله بورس به پول نقد تبدیل نمایند! بورس، استارت آپ های ایرانی را شرکت هایی غیراستاندارد و نابالغ می بیند که ورود آنها به بازار سرمایه، خطر ریزش و نامتعادل شدن این بازار نه چندان باثبات را در پی خواهد داشت؛ به عبارتی ورود استارت آپ ها به بورس از نظر بورس یعنی تحمیل هزینه بر اقتصاد ضعیف و بیمار کشور.

سمت استارت آپ ها هم می گویند در بورس های مطرح دنیا کسب وکارهای زیان ده مانند اوبر را به بورس راه می دهند تا به وسیله واگذاری سهام، سرمایه لازم برای مراحل پایانی رشد کسب وکار را تامین نمایند؛ در حالی که در ایران موضوع سودده نبودن کسب وکارهای نو (یا همان استارت آپ ها) باعث شده آنها را به بورس راه ندهند.

بورس می گوید مدیران استارت آپی وقتی در پنل های رویدادها می نشینند، صحبت از رقم های چند صد میلیاردی و فروش های روزانه میلیاردی می نمایند، پس چرا توان ارائه صورت های اقتصادی شفاف را ندارند؟ حرف ساده بورس دردناک است: اجازه نمی دهیم زیان های انباشته کسب وکار را به بورس بیاورید و با یک ریزش سهمگین در یک روز، هزینه های زیادی برای مدیران این بازار ایجاد کنید. یعنی بنیانگذاران کسب وکارها یا استارت آ پ هایی که سهام مالکیت استارت آپ های چند صد میلیاردی را در اختیار دارند نمی توانند این کاغذها را در بورس بفروشند و مثل بنیانگذاران کسب وکارهای خارجی به مردان و زنانی ثروتمند تبدیل شوند. سرمایه گذارهای خطرپذیر هم معلوم نیست سهام این استارت آپ ها را باید به چه کسی بفروشند که سرمایه و سودشان را با یک خروج پیروز به پول نقد تبدیل نمایند.

استارت آپ های عظیم بدون دستاورد اقتصادی

گفته می گردد بسیاری از چهره های معروف استارت آپی ایران مانند فعالان بخش های سنتی اقتصاد دستاورد اقتصادی عظیمی برای خودشان نداشته اند؛ مثلا بنیانگذاران دیجی کالا که 34درصد سهام این کسب وکار عظیم را در اختیار دارند تا امروز پول زیادی از کسب وکارشان به دست نیاورده اند یا مثلا گفته می گردد کسب وکاری مانند اسنپ برای توسعه احتیاج به جذب سرمایه ا حدود 500 میلیارد تومان دارد. این پول ها در بورس امروز راحت جمع می گردد، ولی هیچ شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر یا جایی نیست که چنین پولی داشته باشد و حاضر باشد روی کسب وکارهای نو سرمایه گذاری کند.

وقتی درباره استارت آپ ها حرف می زنیم

اگر وقتی درباره استارت آپ صحبت می کنیم منظورمان کافه بازار، دیجی کالا، شیپور، اسنپ و تپسی است باید بگویم این حق هر کسب وکاری است که وارد بورس گردد یا برای تامین اقتصادی هر راهی را که می شناسد و می تواند انتخاب کند. به عنوان روزنامه نگار لحظه شماری می کنم این کسب وکارها وارد بورس شوند تا بتوانیم صورت های اقتصادی حسابرسی شده آنها را آنالیز کنیم و ببینیم این کسب وکارها در چند سال گذشته چه شرایطی داشتند. منتها اگر منظورمان از ورود استارت آپ ها به بورس صحبت از یک جریان است با این مخالفم. وقتی استارت آپ تعریف فراخی دارد، چگونه از ورود استارت آپ ها به بورس صحبت می کنیم؟ دقیقا نخ تسبیح ما در تعریف استارت آپ چیست؟ چه چیزی این کسب وکارها (و گاهی ایده هایی که فقط در حد MVP هستند) را به هم متصل می نماید که حالا به این نتیجه رسید ه ایم که زمان ورود این کسب وکارها به بورس است؟

حرکت سریعی که کند شد

من جزو کسانی بودم که در سال های گذشته پیوسته نسبت به فرایند روبان پاره کنی و افتتاح های استارت آپی هشدار دادم و بعدا هم که این حباب ترکید و گفتند نگذاشتند، نشد، تحریم ها و… گفتم اشکال از خود همین جریان بود و نباید آن را گردن محیط و عوامل بیرونی انداخت.

جریان استارت آپی در سال های گذشته امیدهای زیادی را زنده کرد که در نهایت جز چند مورد خاص نتوانست به نتیجه برسد و سردمداران این جریان هیچ گاه نگفتند نتوانستیم و از ابتدا راستا را اشتباه رفتیم.

جریان استارت آپی از نظر من یعنی ساختن کسب وکارهایی که باعث گردد جوان ها از ایران نفرایند و همین جا خلق ارزش نمایند، اما این جریان تبدیل شد به این که هر جوان ایرانی برود دنبال راه انداختن کسب وکار.

متاسفانه در جاده خاکی که باید با 50 کیلومتر حرکت می کردیم و ابتدا جاده را می ساختیم با 220 کیلومتر بر ساعت تاختیم و گفتیم سیلیکون ولی را در تهران پیاده می کنیم. بعد از این که جو افسردگی و ناامیدی سایه انداخت بر کوشش هایی که نام اکوسیستم بر آن گذاشته بودیم، حالا از یک راستا خطرناک دیگر پرده برداری می کنیم: ورود به بورس!

ورود به بورس به پشتوانه کدام دستاوردها؟

بار دیگر تاکید می کنم وقتی درباره ورود جریان استارت آپی به بورس صحبت می کنیم اگر داریم درباره چند کسب وکاری که گفتم صحبت می کنیم این مقوله، موضوعی شخصی و مرتبط با کسب وکارهایی است که نامشان رفت. این کسب وکارها حق دارند در ادامه راستا خود هر راهی را که می پسندند بفرایند، اما این به معنای این نیست که کسب وکارهای استارت آپی همه در این راستا قرار گرفته اند. این اکوسیستم به شدت متنوع است و در سال های آینده می تواند عظیم تر و بالغ تر گردد؛ ولی امروز با یک اکوسیستم بالغ روبه رو نیستیم؛ امروز بیشتر با یک جریان و جنبش روبه رو هستیم که هنوز نتوانسته صندلی خود را در اقتصاد ایران به دست آورد. هنوز بخش اصلی اقتصاد ایران دست کسب وکارهای سنتی است و در صورتی که اکوسیستم استارت آپی به بلوغ کافی نرسیده باشد و این جریان را به جریان پیچیده تامین اقتصادی به وسیله بورس گره بزنیم آخرین میخ تابوت اکوسیستم استارت آپی را هم خواهیم کوبید.

پیروزیت های چند کسب وکار و ورود آنها به بورس، دستاوردهای شخصی آنهاست و گره زدن آن به کل اکوسیستم باعث می گردد مسائل این اکوسیستم فراموش گردد و با اکوسیستمی روبرو شویم که عظیم شده، ولی بالغ نشده است.

رضا قربانی - تحلیلگر کسب و کارهای فناوری / ضمیمه کلیک روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 12 مرداد 1399 بروزرسانی: 8 مهر 1400 گردآورنده: dabiblog.ir شناسه مطلب: 9176

به "آیا ورود شرکت های نوپا به بورس به ضرر رشد اکوسیستم استارت آپی می انجامد؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آیا ورود شرکت های نوپا به بورس به ضرر رشد اکوسیستم استارت آپی می انجامد؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید