خشت به خشت آموزش

به گزارش دَبی بلاگ، خنده می نشیند روی لب های پسربچه، زمانی که نام خود را از روی کاغذ می خواند. صدای خنده اش، در بین خشت و گل های تازه قاب زده می پیچد، پرواز می نماید و می رود به آسمان.

خشت به خشت آموزش

پسربچه 10سالش است اما تازه دارد یاد می گیرد که چطور بنویسد و بخواند، درست شبیه به 150دانش آموز دیگری که در محل زندگی اش، در کوره های آجرپزی قیامدشت، از مدرسه و آموزش جا مانده اند.

این روزها اما به مدد حضور گروه جهادی دخترانه حنیفا، آموزش شان آغاز شده است البته درستش این است که گوشی هوشمند دست بگیرند و آنلاین به حرف معلم هایشان گوش دهند اما محرومیت و کرونا دست به دست هم داده اند تا شرایط را برای آنها سخت تر از گذشته نمایند.

بسیاری از این بچه ها حتی سند هویتی هم ندارند. به همین دلیل است که از اینجا رانده و از آنجا مانده دست سرنوشت پرت شان نموده است درون گود عمیق و فراموش شده کوره های آجرپزی. با اعضای گروه جهادی حنیفا که پیش از این هم سراغ آنها رفته بودیم دوباره همراه شدیم تا از جدیدترین برنامه شان که آموزش بچه ها کار است بیشتر بدانیم.

از خیابان اصلی که به خیابان فرعی می پیچیم، فضا رنگ می بازد و خاکی می گردد. تا چشم کار می نماید رنگ قهوه ای و کرمی ریخته اند در این فضا. تپه های خاک، گودهای عمیق و بنای کوره های بلند و سر به فلک کشیده، همرنگ نشسته اند در قاب چشم ها. اینجا کوره آجرپزی قیامدشت است. تا برسیم به پایین گود، خودمان هم رنگ عوض می کنیم و خاکی می شویم. حالا همه یکرنگ شده ایم.

صدای جیغ بلند باد، خودش را می رساند به گوش ها، بعد اما باد آرام می گیرد و طنین صدای یکنواخت بچگانه می خواند: بابا آب داد... بابا نان داد.. صدا بعد اوج می گیرد و صداهای نوجوانانه ای با هم می خوانند: هر سانتی متر مربع، یک سی سی است، جرم یک سی سی آب تقریبا یک گرم است.

اینجا مدرسه کوره های آجرپزی است. مدرسه ای که در هوای آزاد و در سرما برای بچه های که در کوره های آجرپزی زندگی می نمایند برگزار می گردد.

کتابی برای همه

صدای کلاس بچه ها از پشت دیوار کاهگلی می آید. از دری که وجود ندارد، می گذریم تا می رسیم به حیاط کوچک و مستطیل شکل. صدای یکنواخت حالا واضح تر شنیده می گردد. رد صدا می رسد به چند بچه که نشسته اند روی موکت های کهنه. چند تکه موکت را انداخته اند روی زمین و بچه ها نشسته اند روی آنها.

حدود 50 کودک و نوجوان جمع شده اند دور هم؛ بچه ها سرشان گرم مربی شان است.

همه شان سرشان را انداخته اند پایین و با دقت گوش می دهند. نزدیک که می شویم، سرها کنار می رود. زهرا یکی از معلم هاست، او به ما می گوید: ما فقط توانسته ایم یک یا دو کتاب برای هر پایه تهیه کنیم، به خاطر همین، بچه ها مجبورند از روی یک کتاب درس بخوانند. این اما تنها مشکل نیست، بچه ها حتی قلم و کاغذ هم کم دارند. روی تکه های کاغذی که بین دانش آموزان تقسیم شده است، با مدادهای قرضی، آرام و با احتیاط می نویسند.

آموزش به بچه ها فراموش شده

داستان آموزش به بچه های کوره آجرپزی قیامدشت از حدود دو سال پیش آغاز شد؛ از زمانی که ویروس کرونا را کسی نمی شناخت اما رنگ محرومیت از آموزش در اتاق های خالی و خراب کوره ها به چشم می آمد. آن موقع بسیاری از بچه ها نمی توانستند که اسم شان را بنویسند اما با چشم های بسته هم، با دست های کوچک شان خشت می زدند و به عنوان یاری خرج خانواده، آجر روی آجر می گذاشتند. بعد اما چند خانم جوان، راه کوره های آجرپزی را از بیراهه پیدا کردند و آمدند بین اهالی کوره ها بین 400 خانواده ای که همه مردم شهر، فراموش شان نموده بودند؛ گروه جهادی که البته نه در این کوره آجرپزی که سال هاست در کوره های آجرپزی حاشیه تهران حاضر می شوند و به بچه ها آموزش می دهند؛ اسم شان آشناست، گروه جهادی دخترانه حنیفا. جامعه هدف آنها هم بچه ها کار در کوره های آجرپزی است. گروه که از مدرسه رفتن بچه ها گفتند، همه پدر و مادرها مسرور شدند. نسترن دانه کار، مسؤول گروه جهادی حنیفا به ما می گوید: پدران و مادران بچه ها دوست دارند بچه هایشان آموزش ببینند و مثل خودشان کارگر نباشند. آنها دوست دارند بچه هایشان آینده بهتری داشته باشند. بسیاری از بچه ها اما تا قبل از این، آموزش ندیده بودند و حتی نمی دانستند چطور باید مداد در دست بگیرند. حالا اما با وجود کرونا، در شرایطی که بسیاری از دانش آموزان، از راه دور آموزش می بینند، آنها از فرصت شیوع ویروس کرونا استفاده نموده اند و برای یادگیری بهتر بچه ها حضوری به کوره ها سر می زنند.

مدرسه بچه ها اتباع افغانستان

دخترک آرام نشسته است روی زمین و با دقت نگاه می نماید به دهان مربی اش. معلم صداها را می کشد: آآآآآآب... دخترک لب هایش را جمع و بعد دوباره باز می نماید. چشم هایش ریز و بادامی است؛ درست شبیه همه دخترها و پسرهای دیگری که کنارش نشسته اند. همه شان به سختی با لهجه فارسی حرف می زنند. بچه ها اهل کشور همسایه شرقی اند؛ همه اتباع افغانستان هستند. انگشت شمار کودکی بین شان پیدا می گردد که با لهجه ای از شهرهای غربی یا جنوبی کشور صحبت کند. دانه کار می گوید اتفاقا مشکل آموزش بچه ها این است که مدارک هویتی ندارند و به خاطر همین، مدرسه ای که در همان نزدیکی واقع شده است، آنها را ثبت نام نمی نماید. آنها البته نه مدارک هویتی دارند و نه تبلت یا گوشی همراه. به خاطر همین است که معلم ها از تهران می فرایند به کوره های آجرپزی و حضوری به آنها آموزش می دهند.

دانه کار می گوید که بسیاری از دانش آموزان سن شان به کلاس چهارم می خورد، اما حتی نمی توانند بنویسند یا بخوانند. به خاطر همین است که اعضای گروه، او و دیگر بچه ها را آموزش می دهند تا برای حضور در مدرسه، امتحان دهند و در مقطع تحصیلی که مناسب سن شان است، در کلاس درس حاضر شوند. آنها در حال حاضر آموزش می بینند و بعد غیرحضوری و آنلاین امتحان می دهند. بچه های گروه جهادی، در زمان امتحان موبایل خودشان را در اختیار دانش آموزان می گذارند تا راحت بتوانند امتحان دهند. به خاطر همین است که دانه کار می گوید، کرونا سبب خیر شده برای بچه هایی که از تحصیل عقب افتاده اند. این روزها که بسیاری از دانشگاه ها و مشاغل هم به صورت آنلاین و دورکاری فعالیت می نمایند. معلم های گروه راحت تر می توانند حضوری به بچه ها آموزش دهند. به گفته دانه کار، همه این ها توانسته است موفقیت آنها را برای آموزش به بچه ها بیشتر کند، چراکه بچه ها سریع تر می توانند عقب افتادگی خود را جبران نمایند.

با استعدادها

زنگ تفریح بچه هاست. بچه ها پابرهنه یا با دم پایی های کهنه می دوند به سمت حیاط مستطیل شکل. پسرها حمله می نمایند به توپ کم باد و کم رمقی که افتاده است گوشه حیاط. معلم ها سریع کتاب ها و دفترها را جمع می نمایند. دخترها جمع می شوند دور یکی از معلم ها. معلم قلم می سراند روی کاغذ و نقاشی می کشد. اسم این معلم جوان فاطمه است.

شخصی که خود در دانشگاه تربیت معلم دانشجو است. می گوید که همه مربی های اینجا، معلم آموزش و پرورش اند یا این که تجربه معلمی دارند. می گوید: برای این که به بچه ها یاری کنیم، چند روزی را به شکل آموزشی کار کردیم. می گوید اولش حدود 20معلم بودند، این روزها اما برای آموزش 150دانش آموز، یک معلم مانده است. فاطمه می گوید بسیاری از دانش آموزانی که در کوره به آنها آموزش می دهند، خیلی با استعدادند و نفیسه را نشان می دهد. نفیسه، تازه هفت سالش شده اما با اعتماد به نفس زیاد، قلم در دست گرفته است و برای بچه های هم سن و سالش، بیضی می کشد، چند دقیقه بعد، بیضی، به خطوط منحنی وصل می گردد و بعد، یک گربه ظاهر می گردد روی کاغذ. نفیسه و بچه ها می خندند. یکی از بچه ها صدای میومیو در می آورد. صدای خنده بچه ها دوباره بالا می رود.

فاطمه می گوید: پسرها خیلی خوب فوتبال بازی می نمایند. او اشاره می نماید به پسر ریز نقشی که پا برهنه، می زند روی سر توپ کم باد و توپ را راهنمایی می نماید به سمت چپ. کمی بعد او توپ را شوت می نماید و خود می دود به دنبالش. توپ انگار که چسبیده باشد به پایش، پسرک یکی یکی دوستانش را جا می گذارد بعد از چند دقیقه توپ می افتد در آغوش دروازه بدون تور. صدای فریاد شادی بچه ها می پیچد در کوره بی صدا.

دانه کار می گوید: دوست داریم همه بچه های با استعداد را آموزش دهیم اما موضوع این است که ما حتی نمی توانیم یک اتاق داشته باشیم تا کلاس بچه ها را در آن برگزار کنیم.

ساعت 3بعد ظهر است. معلم ها، دفتر و کتاب ها را جمع می نمایند. از ساعت 9صبح در کوره آموزش داده اند. حالا زمان تعطیل کردن مدرسه بدون سقف است. درون گود، ردیف ردیف آجر چیده اند. از این بالا، کارگرها سیاه و کوچک، آجرهای گلی کوچک را می نشانند کنار هم. صدای بچه هاه بچه ها، محو، درون باد می پیچید: بابا نان داد...

اردوی مدرسه ای

قبل از این که ویروس کرونا شایع گردد، برنامه آموزشی گروه جهادی، خیلی جامع و کامل بود. آن موقع، هر از گاهی بچه ها را به اردوی آموزشی می بردند، مثلا می رفتند موزه و درس جغرافیا و تاریخ شان را در بین کتیبه های تاریخی مرور می کردند. بعد از شیوع ویروس کرونا ورق به شکل دیگری برگشت و کوره نشینی شد تنها راه آموزش به بچه ها. به جز کلاس های درسی مدرسه، معلم های گروه، به بچه ها آموزش های دیگری هم می دهند. مثلا به بچه ها نقاشی یاد می دهند و یا این که برایشان کلاس های زبان انگلیسی برگزار می نمایند. آموزش مهارت و کاردستی، یکی دیگر از کلاس هایی است که در مدرسه بچه های کوره برگزار می گردد. آنها عروسک سازی و گلدوزی را در کنار یادگیری الفبا و ریاضی، آموزش می بینند تا شاید بعدتر که عظیم شدند، با این هنرها کسب درآمد نمایند.

لیلا شوقی - جامعه / روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 13 فروردین 1400 بروزرسانی: 8 مهر 1400 گردآورنده: dabiblog.ir شناسه مطلب: 16117

به "خشت به خشت آموزش" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خشت به خشت آموزش"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید